دربست

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پسر» ثبت شده است

فراموشی!

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

-        (پسر در حالی که از در وارد می‎شود) سلام مامان!

-        (مادر در آشپزخانه پای گاز است) سلام پسرم. کجا بودی؟!

-        (در حالی که به طرف مادر می‎آید) خودت گفتی برو نون بخر!!!

-        من پرسیدم من چی گفتم؟! گفتم کجا بودی؟

-        خب رفته بودم نونوایی دیگه.

-        نونوایی؟! نونوایی برای چی؟

-        مگه خودت نگفتی برو نون بخر؟

-        سوالم رو با سوال جواب نده. میگم رفتی نونوایی چیکار کنی؟

-        (در یخچال را باز می‎کند و پارچ آب را برمی‎دارد) رفتم نون بخرم.

-        نون برای چی؟

-        بیا این قرص‎ها رو بخور تا بگم برای چی!

 

 

 



-        اِ... پسرم! پس نون‎ها کو؟!

-        گذاشتم تو یخچال مامان... 

  • محمد دارینی

عروسی...

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ


میخواستم برایش عروسی بگیرم،آخر تنها پسرم بود،بهترین تالار شهر را رزرو کردم

دوست داشتم عروسیش بهترین باشد تمام ارزویم این بود که خوشبخت شود

تاریخ را هم خودش تعیین کرد "هفدهم ربیع الاول "

وقتی داشت آدرس میداد اول خیال کردم یکی از میهمانان است ولی بعد شک کردم

رفته بود بهترین گروه رقص و نوازندگی شهر را دعوت کرده بود پولش را هم خودش داد

چیزی نگفتم

ولی نتوانستم تحمل کنم خیلی آرام گفتم

"از پیامبر خجالت نمیکشی؟"

  • محمد دارینی

پدرانه...

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ

تازه میفهمم پدر بودن قدر سخت است...

بعضی وقت ها باید بین شکم و پسر یکی را انتخاب کرد...

  • محمد دارینی