لبیک یا امام
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ
میخواستند برای رحلت امامشان مراسم بگیرند و یادی هم بکنند از شهدا...
بچه ها از چند روز قبل به صورت خود جوش کار ها را انجام میدادند و دکور میزدند و ...
وقتی روز چهارشنبه شد بچه ها از صبح آنجا کار میکردند و زحمت میکشیدند که فضا را آماده کنند برای عزاداری.
یکی از بچه ها مامور شد تا به صورت تلفنی اطلاع رسانی کند.
نفر اول: گرفتارم؛ با این وضع هوا هم که نمیشه دیگه...
نفر دوم: میخوام برم باشگاه؛ شرمنده؛ هوا هم که اینجوریه...
نفر سوم: تو این هوا که نمیتونم از خونه بیام بیرون
و همه ی بچه ها با یک طوفان آبکی جا خالی کردند و به امامشان لبیک نگفتند.
این ها وادی طور را نمیخواهند...
- ۸ نظر
- ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۱