سرنوشت...
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ب.ظ
تا قبل از حضورم در آنجا،هم در مدرسه و هم در محله همه من را یک آدم مقتدر و جسور می شناختند؛ ولی وقتی وارد شدم هر کس هر چه دلش می خواهد می گوید و انگار نه انگار...
قبلا نمی توانستند به من چپ نگاه کنند؛حالا راست راست راه می روند و هر چه دلشان می خواهد می گویند.
اینجا حتی خانوم ها هم به ما گیر می دهند.
آخر من چه گناهی کرده ام؟
آیا این کار خوبیست؟
آدم های جالبی هم ندارد، هر چه می گویی خیلی زود جدی می گیرند،آقا من دارم شوخی می کنم.
اساسا این یک مطلب طنز است.
شما چطور فکر می کنید؟
- ۹۳/۰۲/۱۹