تفسیر شعر
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش: عالی است
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیز مغول!
تفسیر: شاعر (که همان قیصر خان امین پور باشد) در حال رفتن به سمت منزلش است که یکی از همکارانش را میبیند. همکار حال شاعر را میپرسد. شاعر چون نمیخواهد او از حالش باخبر شود و همچنین قصد دارد حالش را به صورت شاعرانه بیان کند، حال خودش را به حال گل تشبیه میکند. همکار چون دیگر حرفی برای گفتن ندارد به راهش ادامه میدهد.
اینجاست که شاعر زیر لب این جمله را میگوید «حال گل در چنگ چنگیز مغول!»
شاعر که ظاهرا آن موقع حل شاعرانه خیلی خوبی داشتهاست فورا galaxy note 3 خودش را بیرون میآورد و زیر تکهای پوست آهو قرار میدهد و این مکالمه را با مرکب روی پوست آهو یادداشت میکند. وقتی هم میخواهد کتابش را چاپ کند این را هم میزند تنگش به عنوان شعر. خدایش بیامرزدش...
پینوشت:
دوستان عزیز، به نقد این مطلب به شدت نیاز دارم.
- ۹۳/۱۲/۰۵