گاو نه من شیر ده
نوعی گاو است که ظرفیت دوشیدنش فقط ۹ من است. یعنی اگر یک گرم از ۹ من بیشتر شیر از او بخواهیم با پایش میزند و همه شیرها را میریزدو بعضی افراد میگویند ه من شیر ده یعنی اینکه وقتی شیرش به مرز ۹ من میرسد به طور اتوماتیک پای گاو بالا میآید و... . این افراد اعتقاد دارند که بدن این گاو به نوعی دستگاه مجهز است که وقتی شیری که از آن دوشیده میشود به ۹ من برسد آن دستگاه به مغز و مغز هم به پای گاو دستور میدهد که عمل کند و سطل شیر را بریزد. البته ما این نظریه را به طور کامل رد میکنیم. دو دلیل داریم برای این حرفمان. اول اینکه ما هر چه در بدن گاو گشتیم چنین دستگاهی که آن قابلیت را داشته باشد پیدا نکردیم و دوم این که این افراد در نظریهشان از مغز گاو حرف میزنند. این مغز را هم هر چه گشتیم نیافیتم. فکر کنم این دانشمندان یادشان رفته که این موجود گاو است. البته یک دلیل دیگر هم داریم. اصلا آنها چطور جرات کردهاند روی حرف ما حرف بزنند. اینجا حرف، حرف ماست. اِ... این که شد سه دلیل. بگذریم.
چند راهکار داریم برای این که بتوانیم گاو را دور بزنیم و نگذاریم که شیرهایش را با پای خودش نابود کند.
1- از آن جایی که همیشه مذاکره اولین راه برای حل مشکلات است در مرحله اول باید برویم سراغ گاو عزیزمان و با او درباره مشکلمان صحبت کنیم. در اینجا میتوانیم با روشهای مختلف گاو را قانع کنیم که این کار اشتباه است. مثلا یکی از این روشها این است که درباره مسئله انقراض شیر با گاو حرف بزنیم و کار ایشان! را نوعی اسراف بخوانیم و به او هشدار دهیم که این کارش را روزی باید جواب بدهد. از آن جایی که گاو مورد نظر ماده است میتوانیم برایش از بچههای سومالی بگوییم. وضعیتی که الان آنها دارند و تشنهی یک جرعه از همین شیرها هستند. میتوانیم از فیلمهایی استفاده کنیم که وضعیت نابسامان مردم و خصوصا بچههای سومالی را نشان میدهد.
2- حال اگر گاومان خیلی گاو بود و این کارها رویش تاثیری نگذاشت میتوانیم وارد مرحله دوم عملیات شویم و راهکار دوم را اجرا کنیم. در این مرحله میتوانیم با استفاده از یک ترازو که زیر گاو قرار میگیرد و سطل شیر روی آن است گاو را دور بزنیم. وقتی شیر به نزدیکیهای ۲۷ کیلو رسید میتوانیم سطل را برداریم تا گاو نتواند به هدفش برسد. اشتباهی که معمولا در این مرحله انجام میشود این است که سطل دیگری بلافاصله جایگزین سطل پر شده میشود. این کار باعث میشود گاو دست ما را بخواند و ما را دور بزند. مثلا وقتی شیر به ۲۰ کیلو میرسد با لگدش... . اینجاست که ما باید قدر این گاو باهوشمان را بدانیم. اینجور گاوها استثناء هستند و معمولا درصدی از مغز را دارا هستند. داشتیم از اشتباه میگفتیم. هیچ وقت این اشتباه را نکنید و گول هیکل گاو خود را نخورید. آنها به راحتی ممکن است شما را دور بزنند و آن وقت است که شما میروید زیر سوال. ما باید در این مرحله بعد از برداشتن سطل شیر پرشده کمی به گاو مهلت بدهیم تا بتواند روی ما تمرکز کند. البته میتوانیم همزمان با کارمان حواسش را به چیز دیگری پرت کنیم. مثلا برایش تلویزیون روشن کنیم تا بتواند شبکه پویا ببیند.
3- معمولا هیچکس به این مرحله نمیرسد چون معمولا هیچ گاوی نیست تا این مرحله بتواند مقاومت کند. حال اگر گاومان تا این مرحله مقاومت کرد چه کنیم؟ در این مرحله است که دیگر باید آن رویمان را نشانش بدهیم. در این مرحله توصیه میشود که صدایتان را بیندازید توی گلو و داد بزنید. بله. سر گاو داد بزنید. البته پیشبینی میشود او هم ما... بگوید. نگران نباشید. حرفهایتان را نمیفهمد. نا سلامتی گاو است. اگر بخواهد همه چیز را بفهمد که دیگر گاوش نمیگویند. اصلا اگر میفهمید که تا این مرحله دوام نمیآورد.
بله داشتم میگفتم. سرش داد بکشید. هر چه از دهانتان بیرون میآید نثارش کنید. اگر چیزی به ذهنتان نیامد نثارش کنید میتوانید از صوت صدای تماشاگران هنگامی که به داور اعتراض میکنند استفاده کنید. همه جور تویش هست. البته حواستان باشد موجودی که روبرویتان است گاو است. لطفا دوباره به او نگویید گاو.
البته راهکارهای دیگری هم وجود دارد که به علتهای مختلف صرف نظر میکنیم از گفتنش. مثلا دادن داروی بیهوشی به گاو عزیز.