دربست

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دربست» ثبت شده است

انتهای خیابان فرعی

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ب.ظ

می گویند یا کار را شروع نکن یا خوب شروع کن. خب راست می گویند دیگر. ولی یک چیز را نگفته اند آن هم اینکه اگر وسط کار فهمیدی که داری راه را اشتباه می روی همان جا بایست و مسیرت را به سمت هدفت تغییر بده.  بنده خدا توی مسیر پایش گیر کرد و زمین خورد اما برای اینکه کم نیاورد بقیه مسیر را سینه خیز ادامه داد.

نمی خواهم حالا که توی مسیر دربست پایم گیر کرده و افتاده ام به روی خودم نیاورم و بقیه مسیر را سینه خیز بروم. باید اعتراف کنم که زمین خورده ام. باید اعتراف کنم که دیگر نمی خواهم این طور بنویسم. دیگر نمی خواهم به مسیر کجی که تا حالا رفته ام ادامه بدهم. باید مسیرم را به سمت هدف عوض کنم.

دیدم به وبلاگ نویسی عوض شده است. نمی دانم چطور شد که این طور شد اما اتفاقی است که افتاده است. اتفاقی که حتما خیری در آن است. حتما خیری است در ادامه وبلاگ نوشتنم.

دربست را تا چند وقت دیگر با تمام خاطراتی که همراهش داشتم رها می کنم. نمی بندمش. فقط رهایش می کنم. تمام تلاشم را هم می کنم که بسته نشود. باز بماند تا بتوانم روزی از بالا به مسیر نوشتنم نگاهی بیندازم. حیف دیفال در میانمان نیست. شاید کمک زیادی می توانست بکند.

رفقا! منتظر وبلاگ جدیدم باشید.

  • محمد دارینی

خواب!

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۱۲ ق.ظ

                     

از پدر و مادرمان گاهی اوقات می شنویم که در قدیم مردم بعد از اینکه نماز مغرب را می خواندند و گاهی هم شام می خوردند، می خوابیدند. صبح هم قبل از طلوع خورشید بیدار می شدند و بعد از نماز می رفتند سرکارشان.

با این اوضاع اگر بیاییم به ساعات خواب بشر امروز نگاهی بیندازیم می بینیم که کاملا نسبت به گذشته تفاوت کرده است. یعنی انسان ها امروز تا نیمه شب بیدارند و صبح هم با چشمانی پف کرده از خواب بیدار می شوند. بعضی دانشمندان و صاحب نظران در این زمینه اختراع برق و روشنایی را عامل این مشکل می دانند. آن ها معتقدند با روشن شدن شب ها توسط نیروی برق آدمی تمایل پیدا کرده است که ساعات بیشتری از شب را بیدار بماند. و هر چه بیشتر با زمان به سمت جلو می رویم با پیشرفت علم و فناوری مشاغلی ایجاد شده است که افراد مجبور شده اند که شب ها بیدار باشند و بر عکس روز ها بخوابند.

بنا بر تحقیقات انجام شده انسان برای سالم بودن باید خواب راحت و آرامی داشته باشد. دانشمندان می گویند در بدن انسان از حدود ساعت 9 شب تا 7 صبح یک سری عملیات انجام می شود که نیاز دارد بدن انسان در حال خواب و آرام باشد.

انسان از نظر زیست شناسی جزو موجودات روزکار به حساب می آید. یعنی بدن انسان طوری تنظیم شده است که در شب استراحت کند و روز را سرحال و شاداب به کار بپردازد. این جاست که کم خوابی یا بی خوابی های عده ای روی کار روز آن ها تاثیر زیادی دارد. دانشمندان می گویند افرادی که شب دیر می خوابند یا اصلا نمی خوابند سهم بیشتری از سرطان را به خود اختصاص می دهند. به عقیده دانشمندان این افراد بیشتر دچار بیماری های روانی می شوند. 

  • محمد دارینی

فراموشی!

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ب.ظ

-        (پسر در حالی که از در وارد می‎شود) سلام مامان!

-        (مادر در آشپزخانه پای گاز است) سلام پسرم. کجا بودی؟!

-        (در حالی که به طرف مادر می‎آید) خودت گفتی برو نون بخر!!!

-        من پرسیدم من چی گفتم؟! گفتم کجا بودی؟

-        خب رفته بودم نونوایی دیگه.

-        نونوایی؟! نونوایی برای چی؟

-        مگه خودت نگفتی برو نون بخر؟

-        سوالم رو با سوال جواب نده. میگم رفتی نونوایی چیکار کنی؟

-        (در یخچال را باز می‎کند و پارچ آب را برمی‎دارد) رفتم نون بخرم.

-        نون برای چی؟

-        بیا این قرص‎ها رو بخور تا بگم برای چی!

 

 

 



-        اِ... پسرم! پس نون‎ها کو؟!

-        گذاشتم تو یخچال مامان... 

  • محمد دارینی

ماجرای دو دوست...

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ

دو دوست صمیمی بودند که یکی در کوره پز خانه کار می‎کرد و دیگری هم صبح ها می‎رفت و سرگذر می‎ایستاد به امید آنکه کاری پیدا کند و پولی بدست آورد و بتواند شکم زن و بچه اش را سیر کند.

یک روز که هر دو آنها از این وضعیت خسته شده بودند، تصمیم می‎‎گیرند بروند دنبال یک شغل کم زحمت و بی درد سر.

بعد از سه چهار روز دویدن و به جایی نرسیدن، یکی از آنها به صورت اتفاقی با یک نویسنده آشنا می‎شود و نویسنده هم وقتی داستان زندگی آنها را می‎شنود  مشتاقانه شروع به نوشتن داستان زندگی این دو دوست می‎کند.(صرفا جهت اطلاع عرض کنم که نویسنده وبلاگی به نام پاورقی دارد)

آنها به سبب آشنایی با نویسنده علاقه‎ی شدیدی به نویسندگی پیدا کردند؛ به طوریکه شب و روز می‎نوشتند و برای هم می‎خواندند و نقد می‎کردند، تا رسیدند به جایی که با یکی از نویسنده های مطرح کشور (صدر المنتقدین) در یکی از جلسات نقد داستان آشنا شدند و چند کتاب از ایشان خواندند که پشت جلد همه کتاب هایش دربست نقش بسته بود.

آنها در این هنر بی پایان نویسندگی به جایی رسیدند که توانستند کتاب های متعددی به چاپ برسانند و هنوز هم جایگاه هنری خود را مدیون همان نویسنده بزرگ هستند.

یکی از آنها که متاهل بود و سرش در حساب و کتاب بود اسم وبلاگ خود را ضربدر و دیگری که به اختلاف ها دامن زده بود مثبت منفی را انتخاب کرد.

  • محمد دارینی