دربست

حرف هام با ...!

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ


این روزها توی مترو و اتوبوس حرف های جالبی می شنوم. بعضی هاش اذیتم می کند و بعضی هاش هم خنده دار است. بعضی از این حرف ها خیلی خوشحالم می کنند.

امروز توی اتوبوس دو تا پسر دبیرستانی پشتم نشسته بودند. حرف هایشان به گوشم خورد و توجه ام را جلب کرد. یکی شان داشت درباره بدی های دیگری حرف می زد. بدی هایش را رک و راست می گفت. لحن صحبت هایشان برایم خیلی جالب بود. راستش خیلی وقت است هوس اینجور حرف های رفاقتی کرده ام. حرف هایی گاهی اوقات خیلی آرامم می کند. 



  • محمد دارینی

حرف های رفاقتی

رفاقت

سبیل

نظرات (۶)

  • میثم یوسفی
  • به کی داری کنایه میزنی؟
    :)

    خوشحال میشم وبم رو دنبال کنی ...
    پاسخ:
    فکر کنم فقط شما این کنایه رو متوجه شدید:)
  • مرتضی استاجی
  • خیلی عالیست که هستی و مینویسی
    عکس چه ربطی به متن داشت ؟(البته سعی کردم یه سری توجیه ها بسازم)
    اولش جوری شروع میشه فکر میشه میخای از انتخابات بگی
    آخرشم معلوم نمیشه دقیقا دلت برای چی تنگ شده
    دیگه هیچ نقدی ندارم

    پاسخ:
    ممنون.
    گوش دادن به حرف های دیگران خیلی زشته خیلـــــــــی
    پاسخ:
    اره. خیلی.
  • حمید اسماعیل زاده
  • سلام
    غنیمته دوستی اینچنین.

    تیتر خوبی نبود.

    عکس خوبی بود به نظرم.
    دو بسیجی که شونه به شونه هم خوابیدن، عالی بود.
    پاسخ:
    سلام
    اره. خیلی چیز با ارزشیه.
    تیتر هم نیاز به شرح داره. فک کنم فقط یکی از مخاطب هام بفهمه چیه این تیتر.
  • امید شریفی
  • .........
    پاسخ:
    ...!
    بیا پیش خودم . دوات پیش منه
    پاسخ:
    یاد ساقی توی پارک قیطریه افتادم!!!:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی