دربست

بیکاری جوانان...!!!

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ب.ظ

چند سال پیش بود که وبلاگ نویسی را شروع کردم. از همان اول هم تیکه و کنایه خیلی شنیدم. مثلاً یکی می‌گفت شماها یک‌مشت ترسو هستید که جرئت بیان حرفتان را در دنیای بیرون ندارید و به خاطر همین به فضای مجازی و وبلاگ پناه می‌آورید. یا مثلاً مدتی بود بازدیدکننده‌ای داشتم که هر وقت می‌آمد کار اصلی‌اش زدن برجک ما بود و بس. این‌جور آدم‌ها گاهی وقت‌ها بدجور وادارم می‌کردند به فکر.

این اواخر یکی از رفقا می‌گفت: وبلاگ زده‌اید که چی؟ چند نفر باهم هر چرندی که به ذهنتان می‌رسد می‌نویسید و انتشار می‌دهید. اصلاً شما از رسانه چی می‌فهمید؟!

از حرف‌هایش ناراحت نشدم. از رک بودنش خوشم آمد. تابه‌حال کسی این‌طور نقدم نکرده بود.

یا مثلاً یکی دیگر از رفقا هست که هر وقت می‌پرسم چرا وبلاگ نمی‌زنی، با یک پوزخند کاملاً تمسخرآمیز جواب می‌دهد مگر بیکارم؟!

چند روزی بود خیلی به این جمله‌ها فکر می‌کردم. حسابی ذهنم را مشغول کرده بود. فکر کردم... فکر کردم... فکر کردم...

آن‌قدر فکر کردم که آخر به نتیجه‌ای که خودم می‌خواستم رسیدم.

از همان موقع وقتی جلو وبلاگم می‌نشینم و نگاهش می‌کنم دائماً این جمله‌ها در ذهنم تکرار می‌شود.

 

* من امتیازی نسبت به بقیه دارم، آن‌هم وبلاگ است.

* همین چند صفحه که برای بقیه شده پاتوق اوقات بیکاری‌شان برای من تنها بهانه نوشتن است.

* همین چند صفحه تمام زندگی من است.

* صفحه، صفحه وبلاگم برایم خاطره است. خاطره‌هایی که فقط برای خودم جالب است.

* بدون وبلاگ زندگی برایم سخت است و شاید هم نشدنی ...

 

 

پی‌نوشت:

خواندن قسمت‌های ستاره‌دار الزامی است.


نظرات (۶)

پوزخند من مسخره امیز نیست به هیچ وجه و اصلا هم دوست ندارم کسی رو مسخره کنم
پاسخ:
بله می‎دونم
حالا چرا ناراحت میشی؟!
مهربون باش!
  • امید شریفی
  • اگه من جای تو بودم در جواب دوستانی که وبلاگ نویسی را نقد می کنند، میگفتم که از بی معرفتی شماست که ما وبلاگ نویس شده ایم چرا که نتوانسته ای جوری رفتار کنی که من بیام و حرفام رو به تو بزنم دوستی ندارم که بنشیند و بی دغدغه حرفهایمان را گوش کند.
    البته این دلیل وبلاگ نویسی نیست ها بلکه جوابی است برای ساکت کردن افرادی این چنین که شما فرمودی...

    پاسخ:
    بله
    مثل اینکه شما هم دلت خیلی پره!
    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه بیکاری!
  • ایمان صمدی نیا
  • سلام ،
    سوال : این که واقعا الان چند سال میشه وبلاگ نویسی رو شروع کردی ؟
    و چرا وبلاگ دیفال رو حذف کردی؟
    و چرا تو را نقد کردند ولی بنده را نه؟
    و چرا داشتن وبلاگ برای تو امتیاز حساب می شه؟
    و چرا تنها بهانه برای نوشتنت است؟(نشریه؟!)
    و چرا بدون وبلاگ زندگی برایت سخت است؟
    سوال آخر: رابطه ی عکس با مطلبت؟!
    پاسخ:
    سلام عزیز دلم
    چه عجب افتخار دادی که نظر بذاری!
    خصوصی بهت میگم
  • حمید اسماعیل زاده
  • عکس رو نفهمیدم!
    پاسخ:
    عکس هم شما رو نفهمید!

    همین نفهمیدن مخاطب هم قشنگه!!!
    این دقیقا همون پوچ گرای یا نهلیسمه
    اینکه میگی نفهمیدن مخاطب هم قشنگه
    یا بدون وبلاگ زندگی زندگی برات سخته
    خب این همون پوچ گرایی دیگه یا حداقل جملاتت
    و الفاظت شبیه به اونهاست
    پاسخ:
    به به!
    چه عجب سر زدی به ما!
    خوشحالم که نظرت رو انقدر رک میگی!
    ممنونم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی